محل تبلیغات شما
امروز پوستم بین من و جهان فاصله نمی انداخت. امروز من کتاب عربی جلد نشده توی دستای عرق کرده ام بودم و اسپیکر گنده ی مدرسه که چراغای رنگی رنگی داره و امروز تو زنگ ورزش ازش آهنگ جنیفر لوپز پخش می شد. امروز واقعا عجیب بود و احساس می کنم که خیلی بیشتر از تکلیفای عقب مونده و خیلی زیاد مدرسه ام نیاز به نوشتن درباره اش دارم. امروز همه چیز به همون اندازه ای عجیب بود که خمیازه کشیدن نقدعلی برای نازنین. معده ام قل قل کرد و من وحشت کردم از این که من یه عالمه از این

و استخون های فک من بافت شکننده ی گردنش رو محکم تر از قبل بین خودشون می فشردن.

افتادگی پلک راست، عرق کشاله ی ران و نعره ی قمری های پشت پنجره.

ام ,مدرسه ,رنگی ,عجیب ,خیلی ,قل ,از این ,عجیب بود ,کشیدن نقدعلی ,نقدعلی برای ,خمیازه کشیدن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی امیر کبیر شهرستان کردکوی وبلاگ مهندسی برق بوبه رژ